معنی آدم نفهم و بدجنس
حل جدول
نسناس
نرو، بی منطق، بد طینت، نادان، بدکردار
آدم بدجنس و بدهیبت
نسناس
آدم بدجنس وبدهیبت
نسناس
فرهنگ فارسی هوشیار
نادان بی خرد کانا (صفت) بی شعور بی خرد: } آدم نفهم . {
لغت نامه دهخدا
نفهم. [ن َ ف َ] (ص مرکب) نافهم. بی فهم. که فهم ندارد. (یادداشت مؤلف). بی شعور. کودن. ابله. که عقل و شعوری ندارد. بی تمیز.
بدجنس
بدجنس. [ب َ ج ِ] (ص مرکب) کمینه و فرومایه و بدنژاد. (آنندراج). نانجیب و پست نژاد و دون و فرومایه. (ناظم الاطباء). بدذات. بدطینت. بدنهاد. مقابل خوش جنس. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به عربی
عاجز، غبی
فارسی به آلمانی
Blöde, Borniert, Dumm, Duselig, Stumpf, Tölpel (m)
معادل ابجد
345